کتابخانه عمومی خاتم الانبیا سنندج

سنندج - کانی کوزله - میدان کاوه - انتهای خ.شهید جدید الاسلام تلفن: 08733516826

کتابخانه عمومی خاتم الانبیا سنندج

سنندج - کانی کوزله - میدان کاوه - انتهای خ.شهید جدید الاسلام تلفن: 08733516826

کتابخانه عمومی خاتم الانبیا سنندج

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

غفاری،علیرضا،(1396)، دفتر خاطرات حیوانات،تهران: سوره.

از دفتر خاطرات یک الاغL (ص21)

نمی توانم جلوی خنده ام را بگیرم وقتی می شنوم که یک آدم به آدم دیگری بابت نفهمی اش می گوید:« الاغ».

به نظرم در بین حیوانات از ما فهمیده تر وجود ندارد. این جمله را از وقتی که پدر بزرگم به پدرم گفت به خاطر دارم.

پدر بزرگم می گفت:« ما همیشه سر ساعت غذا می خوریم، سر ساعت می خوابیم و به موقع عاشق می شویم».

اما آدم ها که هیچ کدام از این امور را رعایت نمی کنند؛ موقع پرخاش به یکدیگر ، اسم ما را برای طرف انتخاب می کنند.

پدرم در آخرین دیدار به من گفت:« خر بودن نعمتی است که از آدم ها دریغ شده و به خاطر همین آن ها خیلی عصبانی هستند و موقع دشنام، خود را به نفهمی می زنند و حرف های بیهوده می گویند.»

امروز در طویله کناری، ماده خر جوانی را دیدم که حسابی چشمم را گرفت. ولی خوب می دانم که حالا وقت عاشق شدنم نیست.

                                                      قبرس. طویله شماره13.دسامبر2002.


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۰۸:۲۶
کتابخانه خاتم الانبیاء سنندج

پند پیشینیان( برگرفته از کتاب کلیله و دمنه):


از تقریب هشت کس حذر واجب است: اول آنکه نعمت منعمان را سبک دارد و کفران آن سبک دست دهد. و دوم آنکه بی موجبی در خشم شود. سوم آنکه بعمر دراز مغرور باشد و خود را از رعایت حقوق بی نیاز پندارد. چهارم آنکه راه قطیعت و غدر پیش او گشاده و سهل نماید. و پنجم آنکه بنای کارهای خود برعداوت نهد و نه بر راستی و دیانت. و ششم آنکه در ابواب سهو رشته با خویشتن فراخ گیرد و قبله دل هوا را سازد. و هفتم آنکه بی سببی در مردمان بدگمان گردد و بی دلیل روشن اهل ثقت را متهم گرداند. هشتم آنکه بقلت حیا مذکور باشد و بشوخی و وقاحت مشهور.

و برهشت کس اقبال فرمودن فرض است: اول آنکه شکر احسان لازم شمرد. و دوم آنکه عقده عهد او بحوادث روزگار وهنی نپذیرد. و سوم آنکه تعظیم ارباب تربیت و مکرمت واجب بیند. و چهارم آنکه از غدر و فجور بپرهیزد. پنجم آنکه در حال خشم برخویشتن قادر باشد. ششم آنکه بهنگام طمع سخاوت ورزد. هفتم آنکه به اذیال شرم و صلاح تمسک نماید. هشتم آنکه از مجالست اهل فسق و فحش پهلو تهی کند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۷ ، ۰۹:۰۱
کتابخانه خاتم الانبیاء سنندج

تأکید گذشتگان بر انتخاب شغل و حرفه متناسب با استعداد:

آورده اند که زاغی کبگی را دید که می رفت. خرامیدن او در چشم او خوش آمد و از تناسب حرکات و چستی اطراف او آرزو برد، چه طباع را بابواب محاسن التفاتی تمام باشد و هر آینه آن را جویان باشند.
در جمله خواست که آن را بیاموزد ، یکچندی کوشید و بر اثر کبگ پویید، آن را نیاموخت و رفتار خویش فراموش کرد چنانکه بهیچ تأویل بدان رجوع ممکن نگشت.
گفته اند که: جاهل تر خلایق اوست که خویشتن در کاری اندازد که ملایم پیشه و موافق نسب او نباشد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۰۹:۱۹
کتابخانه خاتم الانبیاء سنندج


معرف اثر: برومند سورنی.   bsorni@yahoo.com

موشی که شاه شد،(1396)،نویسنده :ویلی فرمان، برگردان ملیحه شکوهی. تهران: نشر آسمان خیال.چاپ سوم.

ویلی فرمان نویسنده آلمانی با قلمی ساده و روان در قالب داستانی جذاب در دنیای موش ها در خانه ی بزرگ خاکستری به مبارزه با دیکتاتوری و نظام های استبدای پردخته است. نویسنده در این اثر گرانسنگ نظام های خودکامه و استبدادی را توصیف می کند و سرانجام شوم و نامیمونی را برای آنان متصور است. در داستان، نویسنده کوشیده است با تطابق شخصیت ها و افکار موش ها با دنیای انسان ها ماهیت واقعی ساختار سیاسی استبداد زاده و  مردم و جامعه ساده لوح و ناآگاه را نشان دهد. او در این داستان ویلی بالد را نماد دیکتاتور، جوزف موشه را نماد انسان ها و رجال فرصت طلب، فیلیپ موشه را نماد افراد و سیاستمداران مستقل و آزادیخواه، لیلی موشه را نماد افراد آگاه و بادانش دانسته است تا به این ترتیب ماهیت ساختار قدرت یک جامعه استبداد زاده را به خوبی نمایش دهد.  در این داستان ویلی بالد به عنوان موشی که داعیه ریاست و قدرت مطلق بر سایر موش ها را دارد با ارعاب موش ها از وجود گربه ای که نماد دشمن خارجی می باشد و در واقع اصلا وجود ندارد در پی تداوم و حفظ قدرت خودکامه خود بر جامعه موش ها می باشد.

«ویلی فرمان» داستان را با محوریت لیلی موشه سفیدرنگ ،که بر خلاف موش های دیگر که خاکستری رنگ هستند، از سوی سردسته موش ها یعنی ویلی بالد مورد غضب قرار می گیرد و برای تنبیه و سرکوبش او را به کتابخانه خانه خاکستری رنگ ،بدترین جای ممکن که غذا و خوراکی در آن پیدا نمی شد،  فرستاده می شود. اما او در کتابخانه خواندن را فرا می گیرد و با آشنایی با سرگذشت دیکتاتورهایی مانند جولیوس سزار،ناپلئون، آگوستوس دریچه تازه از واقعیت را به روی خود و سایر موش ها می گشاید. فیلیپ موشه در این داستان به خاطر استقلال فردی و فکری و روحیه آزادی خواهی سرانجام مورد غضب ویلی بالد قرار می گیرد و از گروه و جامعه موش ها بیرون رانده می شود تا توسط گربه نابود شود.

سرانجام در نتیجه درایت و دانش لیلی موشه گروهها موش ها که می رفت قربانی طمع ورزی و زیاده خواهی های ویلی باید شود نجات می یابد. ویلی بالد به خاطر نقص  عضو(قطع دُم) اقتدار و روحیه ریاست طلبی خود را از دست می دهد و گوشه عزلت برمی گزنید  و بار دیگر آرامش و امنیت به این جامعه باز می گردد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۰۸:۵۹
کتابخانه خاتم الانبیاء سنندج