کتابخانه در شکوفایی تمدن اسلامی
شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۲۷ ب.ظ
کتابها و کتابخانه ها
پایه ی شکوفایی علمی یک تمدن کتاب و بالتبع کتابخانه است .ومسلما می توان ازاین نظر به چگونگی ومیزان رشد علم ، درجامعه وتمدن اسلامی پی برد.زیرا هرقدر که استفاده ازیک علم یا صنعت دریک جامعه شایع شود ، به همان مقدار وسایل وابزار مورد نیاز آن برای بدست آوردن علوم بیشتر می شود . والحق این قسمت از تمدن عظیم اسلامی اعجاب برانگیز است .
بدینگونه، شوق معرفت جویی و حس کنجکاوی قلمرو اسلام را در اندک مدتی کانون انوار دانش کرد . رواج صنعت کاغذ مخصوصاً از اسباب عمده رواج علم ومعرفت شد . هنوز قرن اول هجرت تمام نشده بود که مسلمانان صنعت کاغذ را ازماوراء النهربه داخل بلاد عرب زبان بردند . در قرن دوم ، هم بغداد کارخانه کاغذسازی داشت هم مصر . طولی نکشید که در سایر بلاد اسلام حتی درسیسیل و اندلس هم صنعت کاغذ راه یافت .در زمان مأمون ، د ربغداد کاغذ بقدری زیاد بود که میگویند یک تن از بزرگان طبرستان در سفر حج وقتی به بغداد رسید و دعوتهائی کرد که درچار مشکل شد چون مأمون گفت تا در بغداد هیزم و تره به او نفروشند او کاغذ می خرید و به جای هیزم می سوخت و حریر سبز پاره می کرد و به جای تره بر خوان می نهاد و درباره ابن فرات وزیر مقتدر هم نقل است که در خانه اش حجره یی بود مخصوص کاغذ، هرکس آنجا می رفت هر قدر کاغذ می خواست می توانست ببرد . این نکته نیز با آنکه حکایت دارد از تکلف وتنعم ابن فرات ، وجود و وفور کاغذ را در بغداد آن زمان نشان می دهد .(درباره کاغذ ونقشی که مسلمین دراشاعه آن داشتند،رجوع شودبه : تاریخ صنایع واختراعات ،تالیف پیر روسو،ترجمه حسن صفاری ) ابن الندیم انواع گوناگون کاغذ را در عهد خویش می شمرد و این امر نشان می دهد که صناعت کاغذ در آن زمان رونق تمام داشته است . این رواج صنعت کاغذ از اسباب بوجود آمدن کتاب و توسعه یافتن کتابخانه ها گشت و در هر جا صنعت کاغذ راه یافت کار تألیف هم آسان شد . از برکت وجود کاغذ در زمان یعقوبی در بغداد بیشتر از صد کتابفروش وجود داشت که غیر از فروش کتاب در آنها از کتب نسخه ـ برداری می کردند والبته این امور کار تشکیل کتابخانه را هم آسان می کرد.
در واقع ، درغالب بلاد اسلامی تدریجاً کتابخانه ها بوجودآمد متعلق به مساجد یا مدارس که درهاشان به روی طالبان علم گشوده بود . بیت الحکمه مأمون کتابخانه یی معتبر داشت که از کتب گوناگون به زبان های مختلف درآن وجود داشت . کتابخانه عضد الدوله دیلمی در شیراز چنان عظیم بود که مقدسی می پنداشت هیچ کتابی در انواع علوم تألیف نشده است الا که نسخه یی از آن در آنجا هست . کتب این کتابخانه بر حسب انواع علوم در حجره های جداگانه قرار داشت . نظیر همین وصف درباره کتابخانه سامانیان هم صادق بود که ابن سینا مدتها در آن به مطالعه و استنساخ کتب اشتغال داشت . کتابخانه شخصی صاحب بن عباد وزیر فخرالدوله دیلمی که می گویند چهارصد شتر برای حمل آنها لازم بود معروف است و قسمتی از آن در غلبه سلطان محمود غزنوی بر ری تباه شد . سابوربن اردشیر، وزیر بهاءالدوله دیلمی ، کتابخانه یی در کرخ بغداد ساخت که در آن ده ها هزار جلد کتاب بود به خط ائمه مشهور ومعتبر. در شام ومصر هم از کتابخانه های متعدد یاد شده است . در کتابخانه یی که یعقوب بن کلس وزیر العزیزبالله ثانی درست کرد گاه ده ها و صدها نسخه مکرر از یک کتاب وجود داشت.
درزمان «الحاکم» کتابخانه فاطمیان مصر صدهزار کتاب داشت و این تعداد در زمان مستنصرفاطمی به دویست هزار رسید واین کتاب ها به اهل علم عاریه هم داده می شد .در اندلس حراجهایی که برا ی کتاب تشکیل می شد محل معارضه شوق بود با ثروت و تفنن. در قرطبه خلیفه اموی اندلس کتابخانه عظیمی تأسیس کرد که می گویند در حدود چهارصد هزار جلد کتاب داشت وتنها فهرست آن بالغ بر چهل و چهار مجلد می شد . حکم دوم برای بدست آوردن کتاب و جلب مؤلفین ، نمایندگانی از اندلس به بغداد و شام می فرستاد . درغرناطه در عصرامویها ، هفتاد کتابخانه عمومی وجود داشت در صورتیکه حتی چهار صد سال بعد ازاین تاریخ شارل عاقل که خواست کتابخانه یی درست کند بعد از سالها سعی کتابهایش به هزار جلد هم نرسید و ثلث آن نیز ادعیه و اوراد راهبان و کشیشان بود . کتابخانه سلطان مراکش که می گویند هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه بدست دزدان دریایی افتاد بالغ بر سیصد چهارصد هزار کتاب بود و همین کتابها بود که به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد وهسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد (درباب بیت الحکمه ی مامون وهمچنین برای اطلاعاتی درباره ی کتابخانه درعصر خلفا رجوع شود به : عصرالمامون 1/6-375 مقایسه شودبا: pinto.o. le biblioteche degli arabi 1982).
تنها کتاب الفهرست ابن الندیم که یک وراق شیعی یا معتزلی بغداد بوده است در قرن چهارم کافی است تا نشان دهد در آن دوره از انواع علوم و فنون چه مایه کتابها در نزد مسلمین وجود داشته. انواع دائرۀ المعارف – از امثال مفاتیح العلوم خوارزمی وجامع العلوم فخر رازی گرفته تا نفایس الفنون آملی و کشاف اصطلاحات تهانوی – که درعالم اسلامی تألیف شد از وسعت دایره کنجکاوی مسلمین حکایت دارد و از تنوع و وفور مواد کتابخانه ها ، در حقیقت ، مسلمین مؤسسین واقعی کتابخانه های عظیم عمومی درعالم بوده اند و نیکو کارانشان در تأسیس و وقف کردن کتابخانه های عام المنفعه مکرر با یکدیگر رقابت می کرده اند . اما این که بعضی محققان گفته اند کتابخانه اسکندریه را عمروعاص به دستور عمربن خطاب خلیفه ثانی ،نابودکرد ، اصل روایت از عبد اللطیف بغدادی و ابن القفطی – قرن هفتم هجری – فراتر نمی رود و روایت آنها نیز به نقل افسانه بیشتر می ماند تا یک روایت تاریخی . ابن عبری هم که در مختصر الدول عربی آن را نقل می کند ظاهراً خودش آنقدر به صحت آن اعتماد نداشته است تا در تاریخ سریانی خویش هم آن را تکرار کند . حق آنست که قرنها قبل از اسلام قسمت اعظم این کتابها ازبین رفته بود و دیگر آنقدر کتاب در اسکندریهنمانده بود تا عمروعاص به قول ابن عبری آنرا بین حمامهای شهر برای تأمین سوخت تقسیم کند( درباب اصل این روایت ونقد آن رجوع شود به : جرجی زیدان تاریخ التمدن الاسلامی 3/51-44وحواشی دکتر حسین مونس /51). روایتی هم که گفته اند کتابخانه مدائن را اعراب نابود کردند ظاهراً هیچ اساس ندارد و مآخذ آن تازه است . در هر صورت ، با آنکه وقوع حریق مکرر به کتابخانه های قدیم لطمه زده است کثرت نسخه های خطی اسلامی که هم اکنون در کتابخانه های شخصی وعمومی باقی است میزانی است از کثرت و غنای کتابخانه های قدیم مسلمین.
پایه ی شکوفایی علمی یک تمدن کتاب و بالتبع کتابخانه است .ومسلما می توان ازاین نظر به چگونگی ومیزان رشد علم ، درجامعه وتمدن اسلامی پی برد.زیرا هرقدر که استفاده ازیک علم یا صنعت دریک جامعه شایع شود ، به همان مقدار وسایل وابزار مورد نیاز آن برای بدست آوردن علوم بیشتر می شود . والحق این قسمت از تمدن عظیم اسلامی اعجاب برانگیز است .
بدینگونه، شوق معرفت جویی و حس کنجکاوی قلمرو اسلام را در اندک مدتی کانون انوار دانش کرد . رواج صنعت کاغذ مخصوصاً از اسباب عمده رواج علم ومعرفت شد . هنوز قرن اول هجرت تمام نشده بود که مسلمانان صنعت کاغذ را ازماوراء النهربه داخل بلاد عرب زبان بردند . در قرن دوم ، هم بغداد کارخانه کاغذسازی داشت هم مصر . طولی نکشید که در سایر بلاد اسلام حتی درسیسیل و اندلس هم صنعت کاغذ راه یافت .در زمان مأمون ، د ربغداد کاغذ بقدری زیاد بود که میگویند یک تن از بزرگان طبرستان در سفر حج وقتی به بغداد رسید و دعوتهائی کرد که درچار مشکل شد چون مأمون گفت تا در بغداد هیزم و تره به او نفروشند او کاغذ می خرید و به جای هیزم می سوخت و حریر سبز پاره می کرد و به جای تره بر خوان می نهاد و درباره ابن فرات وزیر مقتدر هم نقل است که در خانه اش حجره یی بود مخصوص کاغذ، هرکس آنجا می رفت هر قدر کاغذ می خواست می توانست ببرد . این نکته نیز با آنکه حکایت دارد از تکلف وتنعم ابن فرات ، وجود و وفور کاغذ را در بغداد آن زمان نشان می دهد .(درباره کاغذ ونقشی که مسلمین دراشاعه آن داشتند،رجوع شودبه : تاریخ صنایع واختراعات ،تالیف پیر روسو،ترجمه حسن صفاری ) ابن الندیم انواع گوناگون کاغذ را در عهد خویش می شمرد و این امر نشان می دهد که صناعت کاغذ در آن زمان رونق تمام داشته است . این رواج صنعت کاغذ از اسباب بوجود آمدن کتاب و توسعه یافتن کتابخانه ها گشت و در هر جا صنعت کاغذ راه یافت کار تألیف هم آسان شد . از برکت وجود کاغذ در زمان یعقوبی در بغداد بیشتر از صد کتابفروش وجود داشت که غیر از فروش کتاب در آنها از کتب نسخه ـ برداری می کردند والبته این امور کار تشکیل کتابخانه را هم آسان می کرد.
در واقع ، درغالب بلاد اسلامی تدریجاً کتابخانه ها بوجودآمد متعلق به مساجد یا مدارس که درهاشان به روی طالبان علم گشوده بود . بیت الحکمه مأمون کتابخانه یی معتبر داشت که از کتب گوناگون به زبان های مختلف درآن وجود داشت . کتابخانه عضد الدوله دیلمی در شیراز چنان عظیم بود که مقدسی می پنداشت هیچ کتابی در انواع علوم تألیف نشده است الا که نسخه یی از آن در آنجا هست . کتب این کتابخانه بر حسب انواع علوم در حجره های جداگانه قرار داشت . نظیر همین وصف درباره کتابخانه سامانیان هم صادق بود که ابن سینا مدتها در آن به مطالعه و استنساخ کتب اشتغال داشت . کتابخانه شخصی صاحب بن عباد وزیر فخرالدوله دیلمی که می گویند چهارصد شتر برای حمل آنها لازم بود معروف است و قسمتی از آن در غلبه سلطان محمود غزنوی بر ری تباه شد . سابوربن اردشیر، وزیر بهاءالدوله دیلمی ، کتابخانه یی در کرخ بغداد ساخت که در آن ده ها هزار جلد کتاب بود به خط ائمه مشهور ومعتبر. در شام ومصر هم از کتابخانه های متعدد یاد شده است . در کتابخانه یی که یعقوب بن کلس وزیر العزیزبالله ثانی درست کرد گاه ده ها و صدها نسخه مکرر از یک کتاب وجود داشت.
درزمان «الحاکم» کتابخانه فاطمیان مصر صدهزار کتاب داشت و این تعداد در زمان مستنصرفاطمی به دویست هزار رسید واین کتاب ها به اهل علم عاریه هم داده می شد .در اندلس حراجهایی که برا ی کتاب تشکیل می شد محل معارضه شوق بود با ثروت و تفنن. در قرطبه خلیفه اموی اندلس کتابخانه عظیمی تأسیس کرد که می گویند در حدود چهارصد هزار جلد کتاب داشت وتنها فهرست آن بالغ بر چهل و چهار مجلد می شد . حکم دوم برای بدست آوردن کتاب و جلب مؤلفین ، نمایندگانی از اندلس به بغداد و شام می فرستاد . درغرناطه در عصرامویها ، هفتاد کتابخانه عمومی وجود داشت در صورتیکه حتی چهار صد سال بعد ازاین تاریخ شارل عاقل که خواست کتابخانه یی درست کند بعد از سالها سعی کتابهایش به هزار جلد هم نرسید و ثلث آن نیز ادعیه و اوراد راهبان و کشیشان بود . کتابخانه سلطان مراکش که می گویند هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه بدست دزدان دریایی افتاد بالغ بر سیصد چهارصد هزار کتاب بود و همین کتابها بود که به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد وهسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد (درباب بیت الحکمه ی مامون وهمچنین برای اطلاعاتی درباره ی کتابخانه درعصر خلفا رجوع شود به : عصرالمامون 1/6-375 مقایسه شودبا: pinto.o. le biblioteche degli arabi 1982).
تنها کتاب الفهرست ابن الندیم که یک وراق شیعی یا معتزلی بغداد بوده است در قرن چهارم کافی است تا نشان دهد در آن دوره از انواع علوم و فنون چه مایه کتابها در نزد مسلمین وجود داشته. انواع دائرۀ المعارف – از امثال مفاتیح العلوم خوارزمی وجامع العلوم فخر رازی گرفته تا نفایس الفنون آملی و کشاف اصطلاحات تهانوی – که درعالم اسلامی تألیف شد از وسعت دایره کنجکاوی مسلمین حکایت دارد و از تنوع و وفور مواد کتابخانه ها ، در حقیقت ، مسلمین مؤسسین واقعی کتابخانه های عظیم عمومی درعالم بوده اند و نیکو کارانشان در تأسیس و وقف کردن کتابخانه های عام المنفعه مکرر با یکدیگر رقابت می کرده اند . اما این که بعضی محققان گفته اند کتابخانه اسکندریه را عمروعاص به دستور عمربن خطاب خلیفه ثانی ،نابودکرد ، اصل روایت از عبد اللطیف بغدادی و ابن القفطی – قرن هفتم هجری – فراتر نمی رود و روایت آنها نیز به نقل افسانه بیشتر می ماند تا یک روایت تاریخی . ابن عبری هم که در مختصر الدول عربی آن را نقل می کند ظاهراً خودش آنقدر به صحت آن اعتماد نداشته است تا در تاریخ سریانی خویش هم آن را تکرار کند . حق آنست که قرنها قبل از اسلام قسمت اعظم این کتابها ازبین رفته بود و دیگر آنقدر کتاب در اسکندریهنمانده بود تا عمروعاص به قول ابن عبری آنرا بین حمامهای شهر برای تأمین سوخت تقسیم کند( درباب اصل این روایت ونقد آن رجوع شود به : جرجی زیدان تاریخ التمدن الاسلامی 3/51-44وحواشی دکتر حسین مونس /51). روایتی هم که گفته اند کتابخانه مدائن را اعراب نابود کردند ظاهراً هیچ اساس ندارد و مآخذ آن تازه است . در هر صورت ، با آنکه وقوع حریق مکرر به کتابخانه های قدیم لطمه زده است کثرت نسخه های خطی اسلامی که هم اکنون در کتابخانه های شخصی وعمومی باقی است میزانی است از کثرت و غنای کتابخانه های قدیم مسلمین.
برگرفته از کتاب: عبدالحسین زرین کوب،کارنامه اسلاl
منبع:
منبع:
www.tarikheslam.com
۹۸/۰۲/۲۱