کردستان در سفرنامه ریچ
سفرنامه «کلودیوس جیمز ریچ»، جزو سفرنامههای مفصل است که یک جلد از آن به شرح و چگونگی سفر ریچ به کردستان عراق و ایران اختصاص داده شده است و تاریخ نگارش آن به دهه دوم قرن نوزدهم؛ یعنی ۱۸۲۰ میلادی برمیگردد. این سفرنامه به دلیل آگاهی ریچ به زبان کردی و حشر و نشر طولانیاش با کردها، از نظر کیفی جایگاه ممتازی را به خود اختصاص داده است.
ریچ، در بسیاری از گزارشهای خود تنها یک سیاح صرف نیست، بلکه او به درون افرادی که با آنها سروکار داشته است سَرَک میکشد و از بُعد روحی نیز با آنها قاطی میشود. ریچ فقط راوی و مشاهدهگر پدیدهها نیست، بلکه به اقتضای موقعیت یا دانستهها و شنیدههای خود، به علل و چرایی پدیدهها و مسائل نیز اشاره میکند. گزارشهای سفرنامه، سیر منطقی دارد و خواننده را همانند داستان- همسو با شرح مسیر راه و اتفاقات- با روایتها جلو میبرد.
«سفرنامه کلودیوس جیمز ریچ» با ترجمه دکتر حسن جاف و تصحیح فرامز آقابیگی در ۱۱ فصل تهیه و تنظیم شده است که در ابتدای همه فصلها، سرآغاز و چکیده فصول آورده شده است.
فصل نخست به بیان اطلاعاتی درباره گروه همراه ریچ، ایل بیات و ویرانههای ساسانیان که ریچ در مسیر سفر مشاهده کرده، میپردازد.
فصل دوم کتاب روایتگر ورود گروه ریچ به کردستان، مهماننوازی کردها و ملاقات با پاشای سلیمانیه است. در فصل بعدی ریچ ماجرای ملاقاتش با محمود پاشا را بیان میکند و از همبستگی کردها نسبت به رؤسایشان سخن میگوید.
گفتوگو با پاشا، کردهای ایل جاف، آبو هوا و جمعیت سلیمانیه موضوعات اصلی فصل چهارم کتاب را تشکیل میدهند. ریچ در این فصل درباره آداب و رسوم ماه رمضان نیز مطالب جالبی ارائه میدهد.
فصل پنجم به خانوادههای حاکم در کردستان و تیرهها کرد اختصاص دارد و فصل بعدی ماجرای حرکت ریچ و گروه همراهش از سلیمانیه به طرف کوهها و بیان زیباییهای طبیعت و اتفاقاتی که در طول مسیر برای گروه رخ میدهد، روایت میشود.
فصل هفتم، آغاز گزارشهای ریچ از ایران است. در بخشی از این فصل میخوانیم: «در ساعت ۶ صبح وارد ایران شدیم. مرز ایران از پل چوبی کوچکی شروع میشود که بر روی جویباری که به رود قزلجه میریزد، ساخته بودند…در ساعت هفتونیم هنگامیکه از ارتفاع کوچکی سرازیر میشدیم، دریاچه کوچک و صافی دیدیم که آبی رنگ بود و به زیربار معروف است. در پشت آن به سمت جنوب کوههای خشک و سنگی اورامان قرار دارد که جز کورهراهها چیز دیگری در آن نفوذ نمیکند.»
فصل بعدی کتاب گزارش ریچ از نحوه زندگی روستاییان گولانه، دهکده میک و ورود به بانه را بازگو میکند. ریچ در فصل نهم از ظلم و ستم والی بانه و اتفاقاتی که در بانه برای او و گروهش رخ میدهد سخن میگوید.
آثار باستانی شهر زور، قبایل مسیحی کلدانی، ایزدیها، وضعیت زنان کرد و…موضوعات اصلی فصل بعدی کتاب را تشکیل میدهند. فصل پایانی کتاب نیز به دودمان بابانها، مقایسه ترکها، کردها و ایرانیها، بازرگانی سلیمانیه، ویژگیهای شخصیتی کردها و … میپردازد.
در پایان این فصل ریچ مینویسد: «کردستان را با اندوه فراوان ترک میکنم، زیرا هیچگاه انتظار این همه مهماننوازی و محبت را که از جانب کُردها نسبت به من ابراز شد نداشتم. به هرجا که قدم گذاشتم، با انسانیت و گشادهرویی مواجه شدم. من هنوز با این چنین افرادی در شرق روبهرو نشده بودم و از آن میترسم که نظایر آنان را هرگز نبینم. به هر حال، خاطرات این سفر و داستانهای محبت و جوانمردی کردها را تا جان در بدن دارم فراموش نخواهم کرد.»
کتاب «سفرنامه کلودیوس جیمز ریچ» با ترجمه حسن جاف و تصحیح فرامز آقابیگی در ۲۹۲ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۱۷ هزار تومان از سوی انتشارات ایرانشناسی روانه بازار کتاب شده است.